مؤسسهی فرهنگی-هنری تصویر آفتاب
در ابتدا فقط کلمه بود و کلمه از ذهن گذشت. در ابتدا فقط کلمه بود و کلمه بر زبان جاری شد. آنچه بر زبان جاری شد ثبت نشد و از یادها رفت. کلمات را بر سنگ و پوست و قرطاس نوشتند و کلمه بر جریدهی عالم ثبت شد. داستانها نوشتند از فاتحان و شکستخوردگان، از کشتارها و خونریختنها، و از عشقها. و اینها در یادها ماندند و «آدمی چه است اگرنه فقط یاد است.» در ابتدا عدهای محدود در فکر نوشتن بودند و عدهای بیشتر در کار فضیلتِ خواندن. نویسندهها ترشحات ذهن را ریختند روی کاغذ تا اینکه در جهانِ صنعتی چاپخانهها راه افتادند و در رشدی فزاینده کتابها و روزنامهها و مجلات منتشر شدند. از قلب این انتشارها، نمایشنامهها و فیلمنامهها زاییده شد و از قلب اینها، تئاتر و سینما و دیگر هنرها تا آدمی از سرمای تنهایی بهدر آید.
سالها گذشته است و هستند هنوز دغدغهمندانِ همین اندکچیزهای باقیمانده، برای پاشیدن گلاب بر گور نادانی. مؤسسهی فرهنگیهنری تصویر آفتاب هم از دل همین دغدغهها برآمد. و حالا پشتیبان ماهنامهی شبکه آفتاب است که از 1391 تا کنون، در حوزههای اجتماعی و سینما و تئاتر و موسیقی و هنرهای تجسمی و ادبیات، بهقدر وُسع کوشیده تا نگذارد شوق خواندن بمیرد. این مجله به سردبیری مازیار حبیبینیا، رئیس هیأتمدیرهی هولدینگ آفتاب، همراهانی دارد که خوانندهی وبسایت (لطفاً لینک شود به آدرس آفتابنت دیلی) یا شبکههای اجتماعیِ ماهنامه (اگر امکانش هست لطفاً لینک تلگرام و توییتر و اینستای ماهنامه هم اینجا بیاید) هم هستند که محتوایی متفاوت از نسخهی چاپی تولید میکنند.
ریل تاتر آفتاب
در کنار مجله، تئاتر آفتاب، از معدود گروههای تئاتریِ کاملاً مستقل بخش خصوصی است که در صحنه میزید و مرگش در مرگ صحنه است و میداند که صحنه هرگز نخواهد مُرد، همچنان که هنر. از همین روست که تئاترهای بسیاری در ایران و در کشورهایی از آسیا و اروپا و امریکا و افریقا را به کارگردانی رضا حداد، مدیرعامل هولدینگ آفتاب، بر صحنه برده است. گروه تئاتر آفتاب هم از زیرمجموعههای مؤسسهی تصویر آفتاب است.
مؤسسهی فرهنگیهنری تصویر آفتاب دستی در سینما هم دارد و در سال 1393 فیلم «یحیی سکوت نکرد» به کارگردانیِ کاوه ابراهیمپور را تهیه کرد به این امید که امیدِ همیشه گریزنده، از یادها نگریزد و آدمها به تماشای هنر بروند و چنین هم شد.
ابراهیم گلستان جایی نوشته است: «آدم بزرگوارتر از حس کوچکی کردن، تسلیم یا طغیان بهپیش حادثه، یا لابه و اظهار ناتوانی و درد است.» ما نیز باور داریم و میکوشیم از طریقِ تماشاییِ هنر و اعجازِ کلمات، شاهد تسلیم آدمیزاد به پلیدی و اظهار ناتوانی و دردِ او در برابر ظلم نباشیم؛ هرچند اندک و هرچند در حصار.